🎵 Divaneh
#RezaBahram
در نگاهت لیلی خود پیدا نکردم
با خجالت از چشم تو گلایه کردم
از خود چه بیخود میکند
نگاه تو هی میبرد صبر مرا
مجنونتم ای همنشین لیلی
من یک دم ببین حال مرا
از دریا نترسانم که من
در قلب تو جان میدهم
دریا بشی زیبای من
غرق نگاهت میشوم هی
مغرور نشو جانان من
حالا که دل در دست توست
من که به تو رو میزنم
تنها به شوق دیدن تو
دیوانه مرا به دست کی سپردی
دیوانه رفتی مرا با خود نبردی
دیوانه مرا به دست کی سپردی
دیوانه رفتی مرا با خود نبردی
این حس شد زندان من
این درد شد درمان من
رویای تو پایان ندارد
قلبم بلند پرواز شد
از چشم تو آغاز شد
ترسی از این طوفان ندارد
از دریا نترسانم که من
در قلب تو جان میدهم
دریا بشی زیبای من
غرق نگاهت میشوم هی
مغرور نشو جانان من
حالا که دل در دست توست
من که به تو رو میزنم
تنها به شوق دیدن تو
دیوانه مرا به دست کی سپردی
دیوانه رفتی مرا با خود نبردی
دیوانه مرا به دست کی سپردی
دیوانه رفتی مرا با خود نبردی